توضیحات
همیشه یک حس گمشده در وجودم داشتم که نمیدانستم چه چیز هست و کجا باید دنبالش بگردم، فقط حس میکردم که زندگی من باید جور دیگری باشد که الان نیست. یکی دو سال بعد از اتمام دوره تحصیلات دانشگاهی هم فکر میکردم برای انجام هر کاری دیر شده است. تحصیل در دوره ی دکتری آن گمشده ی من نبود، حتی چند مهارت مورد علاقه ام را هم یاد گرفتم ولی تلاش برای به کارگیری و راه اندازی آنها به عنوان کسب و کار نکردم چون باز هم آن چیزی نبود که می خواستم. همیشه دوست داشتم در هر کاری متفاوت باشم و آن کاری را انجام بدهم که دیگران انجام نمی دهند. ولی ترس و تردیدی در وجودم بود که نمی گذاشت قدم در راهی ریسک پذیر بگذارم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.